نامهء سرگشاده از زبان آرشیف مصور نزدیک به یک قر نه - واهل سینمای افغانستان !
جلال پیروز جلال پیروز

قابل توجه جدی (آقای رهین   سید مخدوم )   وزیر دلباختهء  فرهنگ  ادب وشعروهنر   وجمع ملت آگاه  افغانزمین  .!                              

------------------------------------

 

کجاست  گوش  شنوا وکجا ست   فرهنگیی  آگاه  ؟

روح آنکه رفته است شادو  کجاست آن مرد فردا  ؟

 

 با کی گویم درد دل  ؟    کدام یک از شماها   !    شماها ییکه   میخوانید و میگویید و    خامه داران  رسالتمند  فرهنگ هنرهای  هفتگانهء سرزمین آریایی هایید -  آیا  به ارزشهای  ملیی من    که با حیات انسان جامعهء تان گره  ناگسستنیی  تاریخی  و  حماسه  آفرین خورده ام   شناخت دارید   ؟

           کییم   من   ؟  یا چییم من ؟     من آرشیف   ویا شالوده   نیمه سوخته - عریان  وسراپا از یاد رفته  وبربال طوفان  بنشستهء  تصویرییی  این دیارم   .   من آنم   که  طی عمربیش از نیم قرنه  ام   خرواری   ازناامیدیها   امیدواریها  سادگیها  فریبها  دستاوردها   خیانتها  غارتگریها  کارکردها  را با مبارزه ها ی ملت سرگردان  درروند قدرتنمائیهای رژیمهای گذشته  بصورت تصویر  درسینه نهفته دارم .    من تاریخ مصور  این سرزمینم  که  بنابر جفای  روزگار  زیر سقف  فرسوده و باران گرفته ای   ماوا گرفته ام  وطی سالیان  بالاتر ازبیست و پنج  آفتاب سوزنده  و خشک کننده  - وهمچنان  زمستانهای  ریشه کن و تباه کن  قراردارم و  با بیچارگی  و ناامیدی دست و پنجه نرم میکنم  . بعضیها باین مکان   نام  (مقدس ) داده اند و  آنرا جایگاه ابراز  وانعکاس  حقایق تلخ و شیرین جامعه مینامند .    این افراد فرزندان  دردکشیده   صادق و اصیل این خانهء مقدس اند  که تمام آرزوهایشان درپیشگاه آمال مقدس مردم  فقط  بعداز تهداب  گذاری آن  به عنوان مرکز ساخت فلم (افغانفلم)   جوانه زده  و تعداد زیادشان در پای این خانهء مقدس  جانهای شیرین شانرا  بجان آفرین سپرده اند ویا  بادست و پای قطع شده  چون پارچه های  عضلات (گویا )   در دیار فقر بیوطنی  سرگردانند  و تعداد خیلی کم شان  هنوز باهمان روحیهء عاشقانه    مجنونوار  و ملنگ صفتانه  درکنارمن  باگرسنگی و فقر    آفتابخورده  و ابتر  میخزند. .

            آقای محترم  وزیراطلاعات و فرهنگ   -  آقایون  فرهنگشناس  و ارزش دوست    میهن  !                        

  آیا اطلاع دارید  که ارزشهای  معنوی تصویر متحرک  وثابت  میهن تان در طول  بیشتر از  بیست سال  و بخصوص  طی ده سال  اخیر  در آتش هوسهای  سادیستیی    یک گروهی میسوزد    که یا باین پدیده مقدس  اجتماعی  اصلا" شناختی ندارند    ویا بر ضد فلسفهء  ( سینما عالیترین مکتب تربیت انسان) آنرا به جهت  تخریب ارزشهای  اجتماعی   و جمع آوری منفعت مادی خودشان   بکار بسته اند  و بدور عمارت افغانفلم سیم خاردار  گرفته  به جز تاجران شرف تاریخ تصویری  - معامله گران خارجی  - فحشاو فساد  به احدی مجال  ورود  بانجانمیدهند .

افغانفلم  یا ذخیره گاه  جوانتر ازیک قرنهء فرهنگ تصویری  افغانستان   در تاریخ سیاسی – اجتماعی - اقتصادی - هنری تربیتی و نظامی کشور  :---

           به احتمال قوی خوانندگان گرامی    شماره هفتم جد ی  هفته نامه کابل  1387 را  که نوشته بود ( افغانفلم از مرگ نجات یافت ) مطالعه نمود ه اند .  این نوشته هیجانی  چنان میرسانید  که گویا افغانفلم به باز سازی سپرده شده  و امید واری میبخشید درآینده نزدیک مثل سالیان  دور  باز برای خدمات ارزنده اش  نفس خواهد کشید    درست زمانی بود که جناب شما در دورهء اول وزارت تان قرارداشتید   و لی متاسفانه دیده شد که هیچ کاری  درراستای  تغییر مثبت در امور افغانفلم صورت نگرفت  چنانچه   تاکنون بهمان  حالت روی چرخهای  روند نابودیی تدریجی   چون جنازه ای  دیده میشود  که درگیر  راه بندان   مانده باشد .     افغانفلم  لابراتوار ندارد  – سیستم تهویه که حیات فلم و مواد فلمی آن زیر نام نگتیف – پوزیتنیف  - مواد ثبت صدا  وعکاسی   یاد میشود  در حال خشکیدن  و ازکار افتادن  کامل است -   - پرسونل مسلکی آن  در وجود دو تا سه نفر خلاصه میشود   - از حیث  امورتخنیکی  کاملا"  بزمین نشسته برای ادامهء کار سینما کوچکترین حرکت  مثبت  صورت نگرفته – در بخش تربیه کدر مسلکی  اولیای  ذیصلاح ومسئول  درخواب خوشی میگذرانند  - برای تهیه فلم های هنری و مستند  که درحال حاضر ارزش –  تریاک را برای مارگزیده دارد  پلانی وجود ندارد   -   مثل اینکه  کشور کاملا" فاقد سوژه  قرار گرفته باشد  هیچ موضوعی  سراغ ندارند تا با تهیه فلمها  اذهان مردم را تنویر نمایند -    به طور نمونهء بارز  راجع به زن و خشونت علیه زن از بیشتر از پنجاه سال  بدینسو  در کشور ما حرف زده میشود ولی درین عرصه  افغانفلم  هیچ پلانی ندارد  -  برعکس آنچه برای مقامات با صلاحیت افغانفلم مطرح است اینست    که چگونه برای اشتراک در فستیوالهای بین المللی   مبادرت و جوایزی را دستیاب کنند تا  نام و نشانی در ردیف سینماگران جهانی کمایی کرده  گردن بیفرازند  – در حالیکه  بر ای یک معلم یک رسالتمند تعلیم و تربیه و یک هنر مند  از همه اولتر این رسالت عمده تر و ازرشمند تراست  که به نیازمندی های مردم و تودهء بلاکشیده اش برسد .  لطفا" بگویید  بااین وضع و حالت ویران و ناجور  چگونه افغانفلم از مرگ نجات یافته که ما تاکنون ندانسته ایم .؟

           تا جاییکه اطلاع موثق دردست  است  دراوایل  دورهء اول  شرف یابی تان  درین پست حساس وحیاتی   تصامیم بس مهم برای تغییر  بنیادی برای این موسسه در سر داشتید   اسناد و شواهد برای   اثبات  دلایل  بمنظور  آوردن تغییر مفید درموسسه  تهیه کردید   آنرا  به هیات بررسی سپردید   بالاخره به اثبات رسید  چه خیانتها -  استفاده جویی ها  و چه دستبردها  برای فرار اسناد  تاریخی ازکشور در برابر  پول زیرمیزی   صورت گرفته بوده  -  ولی میشود گفت  چرا تحقیقات به آخر نرسید   ؟   حتمی نمیتوانید بگویید  چرا  . نمیتوانید بگویید  زور قوماندانان  و دیگر زورمندان دولتی  که حیات وموقف شما  به فرمان شان وابسته بوده  باعث  اجرای  یک عمل عاقلانه و وجدانی شد.

           فرهنگیهای بیرون مرزی  اخیرا" اطلاع حاصل کرده بودند  که عده ای   از وطنپرستان مسلکی افغانفلم  که تعداد شان  سیزده تا پانزده نفربیشتر نبودند  آثاربیبها  وحیاتی  کشور را که درج نوار سینمایی  آرشیف  بوده   بنا بر احساس خطر نابودی از جانب  حلقات  مخالف ( مد نیت )  بر بنیاد  حکم وجدان  و سرسپردگیی  که به خانه فرهنگی شان داشتند   در شرایط خیلی  دشوار تاریخی و سیاسی  با قبول هر گونه خطر جانی  - بدون ملاحظه به آیندهء خانواده ( زن و فرزند)  و به قیمت جان های  شیرین شان حفظ کرده بودند    -   بدان مناسبت بنیاد های فرهنگی سینمای بیرون مرزی  بعد از تحقیقات علمی   اهمیت آرشیف افغانفلم را  خیلی بلند  برشمرده آنرا از جمله بزرگترین آرشیف های تصویر متحرک جهان حساب کردند  و علاوتا" برای تشویق  عاملین این فدا کاری  که عبارت بود ند از ( مستخدم – میخانیک – لابراتواریست – فلمبردار و باغبان  وغیره ازسطح کارمندان افغانفلم) جوایز نقدی و تحفه های  لازم  تخصیص دادند .    اینکه جوایز نقدی   بنام کدامها  اعلان شده و به جیب کدامها فرو رفت   و در سطح رسانه ای  چی کسی از امتیازات رسمی آن  بصورت خیلی پر رویانه و بیشرمانه   برخوردار گشت  همه میدانید  -    چون  در افغانستان تا کنون رسم چنین بوده است. ولی آنچه برای این افراد فداکار درد آوربود آنبود که  توقع قضاوت  انسانیی وزیری چون شمارا  درمورد داشتند  و علاوتا" جان حرف اینجاست  -  وقتی بیرون مرزیها  درسطح بین المللی  رسالت های فرهنگی شانرا  در قبال  ارزشهای سینمایی ما ادا کردند  - از درون مرزی های  رسالتمند  چه انتظار میتوان داشت   ؟ .

  میخواهم موضوعی را  که دقیقا" شما خبر ندارید  یادآوری کنم   -  وقتی آوازه بخش شد عمارت  افغانفلم را برای  جلب  عایدات خوبتر و انجام کار بهتر (بنابر دستور  فرمانداران غربی ) بمعرض فروش قرار میدهند   عده ای از وطن پرستان  مسلکی به حضور  رییس جمهور  رفتند  تا توجه جناب شانرا  نسبت اهمیت ملی  موسسه به صفت  موسسهء مادر در امور سینمایی کشور جلب  و مانع خصوصی سازی ان گردند  باوجودیکه خوشبختانه توانستند  بعداز جروبحث زیاد جلو چنین فاجعهء فرهنگی را بگیرند  اما  در مورد باز سازی و احیای فعالیت موسسه  به نتیجه ای نرسید ه  بوزارت مالیهء وقت رجعت داده شدند   و متاسفانه  وزیر مالیه با موضوع  چنان برخورد کرده بود که گویی  نتوانسته بوده  به اهمیت حیاتیی موسسهء افغانفلم پی ببرد   ودر نتیجه  هیات را  ماءیوسانه از دفتر بیرون کرده بود – که بازهم  در چنین موقعیت  توقع  میرفت اقدامات جدی از طرف شخص وزیر در زمینه صورت میگرفت  که متاءسفانه  صورت نگرفت –  درنتیجه  دیده میشود  آنانی که  ادارهء افغانفلم را در قبضهء قدرت دارند   تلاش میورزند  با ایجاد کندی در کارتولید و تحرک در کارسینمایی از طریق افغانفلم  زمینهء تطبیق  طرح باداران خویشرا تحقق بخشند  درحالیکه  چنین   مفکوره صرف میتواند  از مغز  دکانداران (سینما و رسانه های هنری  ویابه عبارت واضح تر غارتگران  فرهنگ ازطریق رسانه ها ) بروز نماید .    چه   به فروش رسانیدن  یک رسانه دولتی  که  بذات خود مکلف است    پلانهای رسانه ای اشرا   بربنیاد پلانهای  عام المنفعه دولتی  مبنی برنیاز مندیهای تربیتی عامه ترتیب و پیش ببرد   تا دیگر موسسات همگون  را رهنمود سالم مطابق به  قانون حاکم داده باشد -  چه معنی  دارد  ؟.                                                                                                 این عمل  درحق  رسانه های مادر    از نظر دانشمندان  اجتماعی  و جامعه شناسان   -    فروش و لیلام  فرهنگ و ارزشهای  بنیادی  یک ملت  بشمار میآید .   آنگاه که سینما و یک مرکز پراهمیت تربیتی  انسان جامعه بدست   تجار بیفتد   - بد ون شک تجار  بنا بر خصلت   سود جویانه خویش  ازان بحیث فابریکه پولساز   استفاده میکند -  قطع نظر ازینکه در وسط  با ( شرف – ناموس – ارزشهای اخلاقی - اجتماعی و ملی) کشور   طرف بوده همه را به بازی میگیرد  -  چنانچه همه میبینند  تعدادی ازین رسالتمندان دروغین و قلابی  علاوه بر تلاش برای جلب منفعت های مادی شان  ارزشهای معنوی ایراکه در آرشیف افغانفلم   موجود بوده   مقدار زیاد  ازآنرا بدین ترتیب به فروش رسانیده و  هنوز هم میخواهند با دست بازتر  به هدف شان برسند.    چنانچه  براساس  اسناد و شواهد بیشمار چنان دستبردها در بخشهای مختلف - شروع  ازبودجهء مصرفی  سینمای سیار  -  تا کرایه دادن وسایل وتجهیزات سینمایی- شعبات تخنیکی - اتاقها و پرسونل  افغانفلم  با عقد قرار  داد خصوصی  بدالر و  درج اوراق تحریری به افغانی   امکانات افغانفلم  به اختیار  یونتهای فلمساز خارجی  قرارداده شده    ولی هیچ کس نتوانسته تاکنون واکنشی نشان دهد  و از  ادامهء همچو عملکردها جلوگیری بکند  چنانچه   از یک مدت طولانی بدین سو   یک اتاق  از عمارت افغانفلم    همراه  با امتیازات آب – برق  و غیره خدمات بحیث  یک محل رسمی دولتی   زیر نام  ( اتحادیهء سینما گران)   دراختیار  اتحادیه ای قرار دارد  که  تشکیلات آن هیچ نوع رسمیت دولتی  نداشته به صفت یک اتحادیهء خصوصی  وجود نامفهوم دارد   و درحالیکه هیچ نوع مسئولییت دربرابر دولت از خود نشان نداده  ودولت هم تا کنون هیچ رابطهء رسمی باآن نبسته     پس سوالی راجع میشود چگونه ممکن است  بخشی از ملکیت دولتی  در اختیار  شخص و یا گروهی قرار بگیرد که در برابر ان علاوه براینکه جوابگو نباشد   دران محوطه به استفاده از اعتبارات دولتی  باوجود اسناد و شواهد   کارهایی صورت بگیرد که قلم از  تعریف آن عاجز   و ظلم بر فرهنگ نوشته   محسوب شود .

           آقای وزیر (فرهنگ ) لطفا" بگویید  !  آیا تا کنون دانسته اید  در چنین شرایط  بغرنج اجتماعی سیاسی  و اجتماعی نظامی   چه وظایفی در برابر شما قد  راست کرده است     ؟   مکلفییت هایتان  در راستای همکاری  با وزارت های تعلیم و تربیه و تحصیلات عالی -    دربرابر  اخلاق و رفتار  کارمندان  پایین رتبه و بلندرتبهء دولتی – دربرابر  وزارت  صحت    تجارت و بازاریابی   بالاخره  در راستای تماس با تاروپود جامعه  تا همکاری با قانون و رفتار قانونگذاران  و انعکاسات از کار کردها یشان  در بستر جامعه   در چوکات تبلیغات  تیاتری  سینمایی رادیویی  و غیره رسانه ها     تا چه حد  جامهء عمل مفید و موثر پوشیده ؟    آیا شما میدانید  وزارت شما  درراه انجام خدمات  اجتماعی بالاتر از وزارت حربیه پولیس و امنیت   با داشتن سلاح  فکر و اندیشه - قلم و بازیهای  موثر  مسلکی   مطرح  بحث میباشد  ؟   لطفا" بگویید درین راستا چه کار موثر انجام داده اید  ؟ شاید بگویید بسیار کارکرده ایم  و چه کنیم   ؟  هرقدر میکوشیم موثر واقع نمیشود   .    توجه بفرمایید چرا موثر واقع نمیشود   ؟  درکشور  همه رسانه ها  چی  تلویزیونی وچی موسسات  مثل سینما  و تیاتر   در قالب نمایشنامه های  روزانه  صدها مطلب را  به نشر میرسانند     یکبار لطف فرموده سری  از  دریچهء  مسلکی  به قضایا نگاه کنید   تمام رسانه ها  مثل ماشین  درتولید برنامه های  انتقادی  و اصلاحی فعالیت دارند   گاهی لهن گفتاریی این  نمایشنامه ها تا حدی هم تند است که حتی  صدمه بر پیکر اخلاق جامعه  زده  مردم را به بد اخلاقی و بد زبانی  رهنمایی میکند  -  مشاورین  که درین راستا از هر کجا تشریف آورده اند  در ترتیب این برنامه ها  دست  دراز و حاکم دارند  و با وجودیکه ادعای مسلکی بودن میکنند    شاید هم همه  اشخاص مسلکی باشند   ولی بدون آگاهی از درونمایهء اخلاق  و کلتور مردم کشور ما   رهنمودهایی میدهند  زیر نام تلاش برای  ایجاد دیموکراسی  و یافتن راه های معقول  به رسیدن  به مرحلهء  حق آزادی بیان -   متاسفانه  شیرازهء تربیت جامعه را  زیر سوال برده و  نسل جوان را  به بیراهه کشانیده -  امروزه از برکت این آزادی میبینیم که  بد ترین کلمات و زشت ترین جملات و اصطلاحات  از کانال تلویزونها  به خورد نسل جوان داده میشود  - به نسل جوان اجازه میدهند چگونه به بزرگان  دولتی حتی تامقام ریاست جمهوری  توهین کنند  وهم چگونه کلمات و جملات عامیانه را که هیچ  ریشهء ادبی و لغوی ندارند  درجریان صحبت شان  استفاده و آنرا درذهن مردم  قانونی ورسمی  جلوه دهند .  این عملکرد ها  آگاهانه  انجام میپزیرد  نه تصادفی -  یعنی حرفهایی در پشت پرده وجود دارد که جامعه را  زیر نام آزادی گفتار  درگودال بی حیایی و بی ادبی سوق میدهد     مثالی از خبر گویان رسانه یی داده میشود:     (نطاق تلویزیون  افغانستان  وقتی نام ازرییس جمهور آمریکا و افغانستانرا  بزبان میراند  دیده میشود   رییس جمهور افغانستان  صرف بنام کرزی  و درمقابل  نام ریس جمهورآمریکا  با القاب فوق العاده  و محترمانه  تذکر داده میشود ).  این حرکت  نه تنها  حیثیت  افغانستان را  با   بی بها ساختن  شخصیت رییس جمهورکشور   در بین مردم  و ملت پایین میآورد بلکه  از نظر دیپلوماتیک   درحالیکه هردو روسای جمهور و همتای  یکدیگراند   نورم دیپلوماتیک را صدمه میزند .  خیلی جالب است     وزارت اطلاعات و فرهنگ  افغانستان  که نتواند  حداقل  بر شیوهء نشرات  یک رسانهء تلویزیونی کشور   حاکمیت و موثرییت داشته باشد    پس این ملت مظلوم  از ماهیت وزارت اطلاعات و فرهنگ  چه تعریف میتوان داشت ؟ . 

                وضعییت نا بسامان  سینما ها در افغانستان  بحیث یگانه منبع نشر و پیشکش پیامهای  هنری و تربیتی از طریق نمایش فلم    متاسفانه  چنانست که شاید هیچگاهی  نتواند بد تر ازین شود  -  ادارهء سینما ها  بدست افرادیست  که فقط برای جلب پول تلاش میکنند – برای اجاره داران سینما ها  فرق نمیکند که نسل جوان کشور  با تماشای فلمهای مبتذل  که کوچکترین  رهنمود اخلاقی و کلتوری کشور ما را نمیتواند متضمن باشد  چگونه رهسپار  پرتگاه  مخوف  اخلاقی و حیاتی میگردند  -  ازان تأسف بارتر اینکه  وزارت محترم اطلاعات و فرهنگ کشور  کاملا" فراموش کرده که  اداره  -  کنترول  و سازماندهی  سینماهای کشور  بدرجه اول  از جمله مسئو لیت های اوست -  از یکطرف فقر اقتصادی  ازجانبی فقر و نبود کار و مصروفیت مفید برای جوانان  و از جانبی هم  که جوانان  باید جبرا" با تماشای  فلمهای انحراف دهنده  از مسیر آدم شدن  و آدمییت بیرون میشوند  جوابگوی این  عمل جنایتکارانهء اجتماعی   چه کسی میتواند باشد   ؟  .اگر درینباره با محترم وزیر اطلاعات  صحبت کوتاهی صورت گرفته  و موضوع به حیث معضله به پیشگاه شان یادآوری شده   جناب شان در جواب گفته اند که  ( دیموکراسیست  و هرکس آزاداست )  -  درحالیکه این نقل قول کاملا" موثق  و مستنداست  بایدگفت که    بیاد میآورم :-  ( خوانده بودم  مردان برجسته -  انساندوست و وطنپرست   در یک مقطع  خاص  سیاسی اقتصادی کشور شان  که فقر و گرسنگی  بر جامعه بیداد میکرد    حاضر بودند گرسنگی ملت شانرا  را تحمل کرده  (مردم و سربازان  قشونرا  با نان خشک   مخلوط  با پنجاه فیصد برادهء چوب  تغذ یه کنند ) ولی ابدا"   برنامه های تیاتر  بزرگ کشورشانرا  که روزانه  مصارف بس هنگفت  پولی را بر دوش بودجهء  حیاتی دولت تحمیل  میکرد   حاضر نبودند توقف بدهند - چه  ایشان و اولیای  مسئول میدانستند  در بعضی حالات روان جامعه به چیزهایی نیاز دارد   که بالاتر از خوراک  ارزش دارد ).    بنابراین  سوالی پیش میآید   که اولیای امور کلتور و فرهنگ کشور ما درین  زمینه  ازکدام تیوری و  میتود برای  اقناع عقلانی وحل مشکل  جوانان جامعه  استفاده میکنند ؟     آیا سری  به سینما ها  زده و طرز توزیع اعلانات  و تبلیغات  فلمهایی که به نمایش قر ار میگیرند  ازنظر گزرانیده اند  ؟   آیا محتوا و پیام فلم برای جامعه  برایشان مطرح بوده  ؟  آیا تا کنون سنجیده اند   دست آورد جوانان ازین  شیوه  و روند چه خواهد بود ؟ .  ویا برای  مسئولین فرق نمیکند  جوانان ملت ازطرف روز  مصروف فلمهایی باشند  که ازان بوی  جنگ ویرانگری دربدری  و روابط مافیایی  را  استشمام و از طرف شب  محکوم باشند  درکنار خانواده و کودکان  نشسته  اختناق  اخلاقی و تربیتی را ازورای  تماشای  سیریالهای  خلاف کلتورما   خلاف اخلاق جامعهء ما وخلاف  تمام نورمهای  عقیدتی ما تماشا  کنند  ؟ .

             از آوانیکه پلانهای  امحای خشونت علیه زن افغان برنامه ریزی شده   به تیراژ تلفات  زن جامعه افزوده  گشته  چه شیوهء تبلیغات  دولتی  برای امحای خشونت علیه زن  در چارچوب  نشرات و تبلیغات  رادیویی – تلویزیونی -  تیاتری و سینمایی – همه برمبنای مشوره و دستور   متخصصان غربی  که کو چکترین آشنایی  از طرز تفکر و شیوه های عنعنوی کشور ما ندارند  صورت گرفته   برعکس هرگاه ترتیب برنامه ها ی مذکور بوسیلهء متخصصین  افغانی  طرح میگردید  ابدا" کار تا اینجا مشکل نمیشد . این موضوع   درست مثل اینست (  از روزیکه جنگ افزارهای مدرن برادران دلسوز  و( همشیر) آمریکایی وانگلیسی ما   گویا   برای قلع و قمع  دشمنان مدنیت  و امنیت   برکشور سرازیرشده اند متاسفانه    با وجود وحضور  نزدیک  به  سه صد هزار تفنگدار  در سراپای کشور   امنیت نسبی ایکه   قبل ازان  درمحیط  حکمفرما بود   آنهم ازمیان رفت  وحال ملت و مملکت را تااینحال کشید ).   اینها همه آنچه گفته شد مثالهایی بودند  که کار تا کنون به اهل آن سپرده نشده  و برای تشخیص  هیچ مرض اجتماعی تشخیص مسلکی  با درک از درونمایهء  محیطی  صورت نپذیرفته است .

               افغانستان  به حیث یک کشور مسلمان    با موجودیت  دیموکراسی  و آزادی  مملو از بد ترین شیوه های  استفاده از مواد جنسی    از طریق  بازار تجارت  (سی دی ) ها و(دی وی دی ) ها است  -  امراض ناشی از بی بندو باری های مبنی بر این پدیده  روزتا روز  شدت پیدا کرده درحالیکه   در گذشته ها  که تا یک اندازه  محدودیت بر این  وسایل  ومواد  در کشور وجود داشت   در کشور ما از مرض  (ایدس )  خبری نبود و  کسی  ازان رهگذر  رنج نمیبرد    بنا" آنطوریکه  در رفع این نقیصه های اجتماعی  از جانب  وزارت  مبارک شما   اقدامات  صورت گرفته   کاملا" بدون  ریشه یابی از انگیزه های مسایل  متذکره بوده   چه    کسانیکه برای جلو گیری از تماس باین پدیده های نامیمون  برنامه های تصویری مینویسند    بنابر نداشتن آگاهی مسلکی   و عدم  شناخت از شیوهء پرداخت   هدفمند  درساختار سناریو       کاری میکنند که سرانجام  افراد جامعه با دیدن  یک برنامه  عوض گرفتن انتباه  ازانجام یک عمل بد    تشویق بانجام عملی میگردند که در حقیقت  سازندهء برنامه خواسته  آنرا برای نجات جامعه  از بدبختیی ناشی ازان  نوشته کند  . قابل تذکر اینست  که تا کنون هیچ سند موثر  در کار جلو گیری از ورود  این وسایل تخریب کننده  که قاطعانه و جدی باشد  ازجانب  مسئولین  دیده نشده – پس بفرمایید بگویید   وقتی جلو  ورود وسایل  بنابر موجودیت جنون جلب  منفعت مالی  ازرهگذر  فروش این مواد  گرفته نمیشود  پس ساختن فلم و برنامهء تمثیلی برای دفع استفادهء آن چه معنیی را افاده  خواهد داشت  ؟ .  آیا تهیهء برنامه های تصویری  از جعلکاریها   درامر انسداد دروغین  تجارت  وسایل و مواد  ضد اخلاق – از جملهء مسئولییتهای وزارت  شما نیست ؟.

              مطلب دیگری که  مر بوط میشود به بی اعتنایی های وزارت(بدون   اطلاعات  از فرهنگ بیگانه در کشور )  اینست که آقای وزیر  کوچکترین کنترول بر ورود فلمهای  انحرافدهنده ء هندی و پاکستانی  که همین اکنون  شبانه چون تریاک  در ذهن و روان خانواده های افغان زهر کشنده اشرا  پخش میکند -  ندارند و یا اینکه همهء این فلمها فراخورحال واحوال  شخص خود شان  قرار گرفته   که با خوشنودی مست تماشای آنند .  اگر در مورد نمایش  این فلمهای تلویزیونی   با دوکتوران روانشناسی کشور  مصاحبه ای صورت بگیرد  یقینا"  دوکتوران  حق خواهند داشت روسای این رسانه ها را  دریک قطار  به پیشگاه قضا  و عدالت  احضار کنند  که وزیر اطلاعات موجود در رأس شان قرار داشته باشد . ودرپیشگاه قضا بااستفاده از مسلک روانشناسی باثبات برسانند که  ازاثر نمایش همچو فلمها علاوه براینکه جامعه  به سوی گمراهی روانه میگردند  تعدادزیاد ازانها دچار اختلا لات دماغی هم میشوند    و بازهم جواب این معضله را کسی و یا منبع مسئولی  بایدبدهد.

             تعمیر  مرکزی  افغانفلم که اکنون  زیر نام ( افغان فحشا )  در برابر آرمان  مردم  قرار دارد  ازطرف روز مصروف  کاپی کردن  اسناد تصویری قابل فروش به بازار های خارج است   و از طرف  بعد از وقت رسمی برای ورود  مهمانانی تخصیص داده شده  و با استفاده از فرصت   به کارهایی مصروف میشود  که میتوان تفسیر آنرا از زبان  عمله و فعلهء  گرسنه  وپابرهنهء آن پرسید - البته افراد و اشخاصیکه  ازین  مناسبات  حمایت میکنند  در مقامات بالاتر از وزارت  آقای رهین  قرار داشته و نمایندگی از احزاب و گروه هایی میکنند که یک عمر زیرنام مبارزه برای  نجات اسلام ازدست غیر  واحیای مجدد آن  هزاران جوانرا از هر دو طرف  بخاک و خون کشانیده اند    خودشان درظرف روز  درقالب  مسلمانان و حامیان اسلام و انسانیت - و  شب هنگام  که دامن قیرگون شب  بر محیط هموار میگردد    مصروف تازه سازی  اعصاب درهم کوفته از دروغپراگنی های مروج شان میباشند.    

              آقا ی محترم رهین    !  شما باید باین مطلب  سخت معتقد باشید   -   کرسی ایراکه شما زیر نام کرسیی وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور  در اختیار دارید  -  در حقیقت در اختیار شما نبوده  بلکه شما در اختیار  آن قرار داشته  و بنابر حکم قانون وبربنیاد اعتماد جامعه   مکلف هستید فرمانی راکه  از کانال قانون اساسی وتوقعات پاک و سالم مردم  بشما  توجیه میشود  صادقانه و سرسپرده  وظایف ومسئولییتهای  تانرا دران چوکات ایفا نمایید  -  اگر شخصیت شریف - باوجدان  و صادق به نیازمندیهای مردم هستید   درین راه تا پای جان مبارزه کنید و در فرجام  قهرمانوار افتخارات ملی کمایی نمایید   در غیر آن چون شرایط هم اعتبار ندارد  مصلحت  خواهد بود   وظیفه را ترک گفته   درردیف قربانیان  انسانیت قرار بگیرید و یا اجازه دهید  نام دیگری برشما گذاشته شود .

بااحترام فراوان

جلال پیروز

کشور هالند .   18-01-2011


January 18th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها